متن درس نهم راز موفقیت
کوچه ها و میدان های خاکی شهر توس،هر روز جایگاه کودکانی بود که گرد هم می آمدند و چند ساعتی به بازی و شادی و خنده های کودکانه سپری می کردند.
دراین میان،نصرالدین،هر روز لوح و کتاب در زیر بغل می نهاد.آرام از کوچه ها می گذشت و خودرا به محضر درس استاد میرساند.بازی او،مطالعه و تحقیق ،فریاد های کودکانه اش،بحث و مناظره با دیگر شاگردان و شادابی اش هنگامی بود که مسئله ای را حل می کرد و پاسخ دلخواهش را می یافت.پیوسته درباره ی جهان و آنچه در اطرافش می گذشت،تفکر می کرد.در مغز کوچک او،پرسش های شگفت و بزرگ نهفته بود.چهار دیواری محضر استاد «حاسب» جایگاهی بود که طنین پرسش های او هر روز در آن می پیچید وبه گوش استاد و شاگردانش می رسید و همه را شگفت زده می کرد. هیچ چیز مانند درس و بحث به روح ناآنارام او آرامش نمی داد.
خودارزیابی
- ۱-چرا هم کلاسی خواجه نصیر به او لقب «کوه آهن»داد؟
- زیرا معتقد بود او خستگی نمی شناسد و با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت نیمی از روز را در محضریک استاد و نیمی دیگر را در محضر استادی دیگر می گذراند ولی آثار خستگی در چهره اش نمایان نمی شود.
- ۲-ویژگی های اخلاق ابوریحتن بیرونی و خواجه نصیر را مقایسه کنید.
- هردو پشتکار و همت فراوانی در فراگیری علم و دانش داشتند هردو پیگیر مسئله های علمی بودند هردو خواستگار دانستن علم بودند تا خواندن آن،یاد گرفتن مشتاقانه مسائل علمی،یادگیری در همه حال ودر همه وضعیت ها و شرایط.
- ۳-به نظر شما راز موفقیت ، در زندگی امروز ،چیست؟
- داشتن همت و پشتکار، برنامه ریزی ، تلاش و کوشش ، تفکر و به کاربردن تجربیات دیگران
اطلاعات بیشتر ... | |
---|---|
قابلیت ویرایش | ندارد |