تاريخ معماري ايراني با سبك پارسي آغاز ميشود. اين سبك از روزگار مادها تا فروپاشي حكومت هخامنشي به دست اسكندر مقدوني يعني از سدهي نهم تا سدهي سوم ق.م ادامه مييابد. سبك پارسي همان شيوهي معماري دورهي هخامنشي است كه در بناهايي همچون پاسارگاد، شوش و تخت جمشيد نمود پيدا ميكند. اين سبك در خلاء تكوين نيافته و به شدت از معماري پيشين فلات ايران به ويژه سبك عيلامي و شيوههاي مادي تاثير پذيرفته است. در اين ميان پاسارگاد نقطهي آغاز چنين سبكي تلقي ميشود و نشاني از نبوغ پديدآورندگان آن. گفته ميشود كه در ساختن اين بناي عظيم كه اينك آثار چشمگيري از آن برجاي نمانده، بيش از همه هنرمندان ايوني (يوناني) پيشگام بودند. در پاسارگاد كوشكهاي متعددي نباشده كه كاوشهاي باستانشناسي توسط ارنست هرتسفلد و ديويد استر و ناخ بقاياي از آنها را از زير خاك بيرون آوردند. گويا هر كاخ «داراي يك تالار ستوندار در وسط و ورديهاي ستوندار در اطراف» بوده است. پلكانهاي اين كاخ و نيز ديوارهاي آنها مزين به نقوش متنوعي بود كه از معماري ميان روداني (آشوري) مصري و عيلامي ملهم است. اين نگار كندهها را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
۱ـ گاوهاي بالدار ۲ـ نگهبانان افسانهاي دو شكلي ۳ـ صف قربانيآوران يا باج پردازان
در بين اين نقشها گاوان نر بالدار، انسانهاي گاوتن و دم ماهي، ديوهاي پاعقابي و پا انساني بيش از همه جلب نظر ميكنند و همگي آنها شباهت بسياري به نگارههاي آشوري دارند. بر روي جرزهاي سنگي كاخها نقش جانوران چهارپاي سمدار ديده ميشود كه شايد نگهبانان درگاهها بودهاند. در پاسارگاد بخش ناچيزي از نگارهي شاه در حال خروج از قصرش با جامه چيندار برجاي مانده كه مشابهش در تخت جمشيد سالم باقي مانده است. در پاسارگاد خبري از نقش شاه در صحنهي بار عام نيست ولي حضورش در درگاهها همراه ملازمان درباري به تصوير كشيده شده است. در صحنهي اخير شاه و ملازم هر دو رداي چيندار معمول پارسها برتن دارند و پاي چپ آنها در جلو قرار دارد. بقاياي اين نگارهها شاه را با عصا نشان ميدهد و اندام ابعاد اغراقآميزي دارد. بر فراز چينهاي جامه كتيبههايي كنده شده كه عنوانهاي فرو تنانه «شاه» و غرور آميز «شاه بزرگ» از آنها باقي مانده است.
ميدانيم بناي پاسارگاد بسيار وامدار هنر آشوري است. دروازهها و نقوش آن ملهم از كاخهاي سارگن در خرسآباد و سنا خريب در نينوا است. در برپايي پاسارگاد هنرمندان يوناني نقش به سزايي داشتند به همين جهت كاخهاي فوق تركيبي ممتاز از سبكهاي شرقي و غربي تلقي ميشوند.
اما نگارهها به طور قطعي منشأ شرقي و آشوري دارند. مثلاً نقوش گاو مردان كه بر درگاه كاخها قرار داشتند و اينك تكههايي از آنها برجاي مانده برمبناي طرح آشوري لمسوها(۶۲) حجاري شدهاند و به فرمان كورش چنين نگارههايي (كه از روبهرو به تنديس ميمانستند) از كاخهاي سنا خريب برگزيده شدهاند. نمونهي ديگر اقتباس از هنر آشوري در «نمايش پاي انسان در نقش ماهي پوش» كه تركيبي از انسان ـ حيوان است، ديده ميشود. بايد دانست كه گاو ـ مردان آشوري با بديلشان در كاخهاي پاسارگاد تفاوت درخور توجهي دارند. گاو ـ مردان غول پيكر آشوري سارگن در خرسآباد «با عضلاتي متورم و رگ و پي واقعي» تصوير شدند و گاو ـ مردان پاسارگاد بعكس عضلاتي كمتر نمايان دارند و رگ و پي آنها چيزي بيش از جنبهي تزييني نيست. بنابراين نگارهها و تنديسهاي آشوري پر صلابت و قدرتاند و حجاريهاي پاسارگاد تزييني و نمايشي. گاو ـ مردان مذكور در عين حال نگهباني از كاخها را بر عهده داشتند و مانع ورود ارواح پليد به درون آن بناها ميشدند. نقش برجستههايي كه آنها را صف باج آوران و يا پيشكس بران نام نهادهاند به قدري آسيب ديدند كه نميتوان منشاء و مفهوم آنها را بيان كرد و آنچه در اين باره گفته ميشود در حال حاضر به اندازه كافي مستند نيست. در اينجا به همين مختصر بسنده ميكنيم و به مهمترين و به نسبت سالمترين نقش برجسته پاسارگاد ميپردازيم.
اطلاعات بیشتر ... | |
---|---|
قابلیت ویرایش | ندارد |