در ارتباط با شهرهائي كه با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمي در حيات آنها داشته است پل مطرح مي شود.اصفهان شهري در كنار رودخانه ي زاينده رود به همراه موقعيت خاص خويش در منطقه پر عبور از قديم تا كنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمي را در جهت سازه هاي مختلط با پل داشته است.
يهوديه و جي دو شهر در منطقه اصفهان امروزي به وسيله پل شهرستان به بخش جنوبي رودخانه زاينده رود مرتبط مي شوند.
پل شهرستان داراي چندين اهميت در منطقه به حساب مي آيد در درجه اول تنها راه ارتباطي با بخش جنوبي رودخانه و در درجه بعدي به عنوان مركز كنترل در جهت ورود و خروج اجناس باجگيري شناسائي افرادي كه به منطقه وارد و خارج مي شود.
گفته ميشود كه پلي نيز در قبل از صفويه در منطقه اصفهان ساخته مي شود و اين پل در جاي فعلي پل خواجو قرار داشته است و با طرح اندازي جديد توسط شاه عباس براي شهر اصفهان در جهت تقويت شبكه ارتباطي خويش كه بر مبناي چهار باغ قرار داشته اين پل مسدود مي گردد كه بعدها پل خواجو طراحي مي شود.
البته بايستي توجه داشت كه هنوز پل خواجو در اين زمان طرح نبود و پل عباس آباد پلي كه در اين قسمت قرار داشته مورد توجه بوده است.
بستن پل خواجو به عنوان راه ارتباطي در جهت برگردان شبكه اقتصادي از جهت شرق به غرب بوده است وبعدا” كه قدرت حكومتي صفوي در اصفهان پاي محكم مي كند شاه عباس با ساختن پل خواجو در اين مكان شبكه سازي كالبدي اصفهان را كامل مي سازد.
عاملي ديگري نيز در ساختن پلها در اين شهر مورد توجه بوده و آن بناي اين پلها به صورتي متفاوت از ديگر پلها در كشور. اين عمل به صورت خاصي جامع عمل به خود پوشانيده است.
الف ـ نماي پلها شباهت به كاروانسرا در دوران صفويه دارد و مخصوصا” با توجه به قسمت شاه نشين پل و بر جهان ابتدا و انتهاي اين شباهت بيشتر مي گردد.البته اين شباهت را شايد بايستي در جهت ارتباطات بين شهري مطرح ميگردد و پل همين موقعيت را در دو قسمت رودخانه ايفا مي كند.
ب ـ حجم پلها شبيه به حجم پلهاي اروپايي قرون رنسانس است(فلورانس ـ ونيز) كه در ارتباط با مردم ساخته ميشوند ـ فرم غرفه هائي به عنوان فروش تفريح چايخانه ها و غيره كه پلهاي دوران صفويه نيز شايد در اين جهت تقليد شده باشند ولي به علت موقعيت سوق الجيشي كه پيدا ميكند شاه عباس را از اين تفكر منصرف ميسازد.
اين دو عامل (الف و ب ) با منظر شهري ارتباط خاص بر قرار مي سازند مجموعه بيشه ها ـ رودخانه و بالاخره عمارتي ميان آب حتي در اين مسئله كاربدان جاي مي رسد و مسئله ارتباطي پل در مرحله دوم قرار مي گيرد. دو پل الله ورديخان و خواجو از نظر فني ساختمان نيز در حدي مطرح مي شوند كه صرف نظر از عامل عبوري به عنوان پل مطرح كننده مسئله تقسيم آب تفريح و بالاخره داد و ستد مردم قرار مي گيرند.بخش تقسيم آب پل خواجو شايد با جراٌت بتوان به عنوان يك شاهكار فني ساختماني مطرح ساخت كه امروزه با پيچيدگي فراواني در كيلومتري به چند دورتر صورت مي گيرد. عامل تقسيم آب به همراه ماديها( جويهاي تقسيم به اراضي آب ) در سطح منطقه جز طرحهاي مهندسي و طرح انداز صفوي شيخ بهائي دانست در جمع سازه هاي كالبدي شهر اصفهان به خوبي قدرت حكومتي مشاهده مي گردد كه اين قدرت با سياست خاص برنامه ريزي شهري و با شناخت بر عوامل اقتصادي مردم كه همه چيز را تابع خويش مي كند چگونه قدمت و استحكام خويش را در جامعه اي پايدار ساخته و حتي بعد از انقراض قدرت حكومتي به عنوان استثنا ٌ در تاريخ اين شهر با تمام آن خصوصيات با جزئي تغييرات قدرتهاي حكومتي ديگر باقي و بر جا مي ماند.
شامل۱۵۱صفحه
اطلاعات بیشتر ... | |
---|---|
قابلیت ویرایش | ندارد |