1-1- مقدمه :
نشخوار كنندگان كوچك، يكي از منابع عمده توليد چرم ، پشم ، گوشت و شير در دنيا محسوب ميشوند كه از آنها ميتوان در امرار معاش و نگهداري سيستمهاي مزرعهاي استفاده كرد (۱۶).
نشخواركنندگان به علت طبيعت خاص شكمبه قادر به استفاده از محصولات فرعي زراعي و فراوردههاي فرعي كارخانجات و صنايع كشاورزي (BPF) ، براي تامين نيازهاي نگهداري، رشد و توليد ميباشند (۱۳۳). محصولات فرعي ، غيرقابل استفاده براي انسان بوده و توسط حيوانات ديگر مورد مصرف قرار نمي گيرد(۱۸). دامهاي مزرعهاي، عامل تبديل فراورده هاي غيرقابل مصرف انسان، به مواد خوراكي پرارزشي مانند پروتئين و چربي محسوب ميگردند. نياز روزانه هر فرد بالغ به مواد پروتئيني به ازاء هر كيلوگرم وزن بدن، يك گرم ميباشد، كه حداقل بايد ۲۵ درصد آن پروتئين حيواني باشد (۴). در نواحي گرمسيري و نيمه گرمسيري محصولات فرعي كارخانجات و باقيمانده محصولات كشاورزي بطور عمدهاي توليد شده كه براي تغذيه حيوانات مناسب ميباشد (۱۲۵). از طرف ديگر محدوديت زمينهاي قابل كشت، تخريب مراتع و فرسايش شديد خاك، كاهش مقدار آبهاي قابل استحصال و عدم برنامهريزي صحيح، ضرورتشناسايي و استفاده از مواد خوراكي موجود و افزايش جمعيتدامي را موجب ميشود(۱۲۵،۱۸،۴).
به اين دليل در كشورهاي در حال توسعه علي رغم داشتن ۷۰ درصد جمعيت گاو و گاوميش،
۶۰ درصد جمعيت گوسفند و بز و خوك جهان، فقط قادر به تامين ۴/۱ مقدار شير و كمتر از ۲/۱ مقدار گوشت مورد نياز ميباشند (۴).
مصرف سرانه مواد پروتئيني مردم كشور ايران از مقدار استاندارد جهاني كمتر است. بطور مثال مصرف سرانه گوشت قرمز در ايران ۱۷ كيلوگرم است كه با مقدار مصرف سرانه مطلوب يعني ۵/۳۶ كيلوگرم تفاوت زيادي دارد (۴).
دسترسي ناكافي به جيره با كيفيت بالا، و عدم ثبات كيفي و كمي جيره ، عمدهترين مشكل در كشورهاي در حال توسعه ميباشد.يكي از مشكلات جدي در اين كشورها رشد بالاي جمعيت بوده كه باعث افزايش نيازمندي به محصولات حيواني ميشود. بنابراين امنيت غذايي آينده ايجاب ميكند براي اطمينان بيشتر، از غذاهايي كه غيرقابل استفاده براي انسان ميباشد، در جيره حيوانات به كار گرفته شود
(۱۸).
منابع غذايي عمدهترين عامل محدود كننده پتانسيل ژنتيكي حيوانات محسوب ميشوند. در كشورهاي در حال توسعه ، محصولات فرعي كارخانجات ،نقش اساسي در تأمين مواد غذايي حيوانات، ايفا ميكنند(۶۸،۲۳). در منطقه خاور ميانه نيز، ضايعات و محصولات فرعي كارخانجات، در تغذيه نشخوار كنندگان از اهميتزيادي برخور دار هستند (۸۵). بعنوان مثال ميزان توليد ضايعاتكشمش نسبت به محصول اصلي۰۶/۰ به ۹۶/۰ ميباشد. ميزان توليد انگور ۲۰۱ هزار تن و ضايعات آن ۱۲۰۰۰ تن در سال ميباشد. در اين مناطق نزديك به ۹۹ ميليون گوسفند و بز، ۱۰۴ ميليون گاو، ۲۰۲ ميليون گاو شيري وجود دارد ( ۴۳).توليد اين حيوانات پائين بوده اگر چه دادههاي آزمايشگاهي،حكايت از پتانسيل توليدي بالاي اين حيوانات دارد (۸۵).
در بيشتر مناطق بخصوص مناطق گرمسيري، آمريكاي لاتين و كشورهاي جنوب اروپا، توليدات حيواني گران بوده و به علت آب و هواي نامناسب و محدوديت منابع غذايي، مواد غذايي گياهي از جمله بوتهها و سرشاخههاي گياهان ، براي تغذيه حيوانات مورد استفاده قرار ميگيرد (۹۶). باقيمانده محصولات كشاورزي بخصوص كاهها نقش عمده در اين نواحي ايفا ميكنند. بعنوان مثال در هندوستان، باقيمانده محصولات ۴۰% از جيره را تشكيل ميدهند. در غرب آمريكا نيز ۲۰% جيره گاوهاي شيري از محصولات فرعي تشكيل ميشود (۱۰۷). در شمال آفريقا، ۷۰-۶۰% توليدات و ۴۰% كل مواد غذايي قابل دسترس حيوان از اين گياهان تأمين ميشود. ارزش غذايي اين گياهان از نوعي به نوع ديگر متفاوت بوده و به بلوغ گياه بستگي دارد.بعنوان مثال كاسوارينا كريستارا ۲۹ در صد و آتريپلكس نيومولاريا ، ۶۹ در صد براي گوسفند و بز قابل هضم است (۹۶). ضايعات محصولات كشاورزي بسيار متنوع بوده و ارزش غذايي بسيار پر دامنه و متنوع را دارا ميباشند. برخي از اين محصولات داراي تركيبات فنلي مانند تاننها ميباشند كه باعث ميشود ارزش بالقوه غذايي اين جيره ها قابل بهره برداري توسط حيوان نباشد (۹۷،۴). در نواحي گرمسيري، علت كمبود توليدات حيواني،ناكافي بودن و عدم كيفيت لازم مواد خوراكي ميباشد (۱۲۵،۱۰۹،۶۸،۵۳). سرشاخه گياهان بعنوان مهمترين منبع علوفهاي براي نشخواركنندگان محسوب ميشود كه بيشتر اين گياهان شامل مقدار زيادي تانن ميباشند (۵۳).
در بيشتر مناطق جهان اين گياهان نقش عمده در تغذيه حيـوانات نشـخوار كنـنده بازي ميكنـند
(۹۷). حيوانات اهلي در بيشتر مناطق دنيا مانند جنوب شرقي آسيا، متكي به چرا همراه يا بدون فراوري ميباشند. بعلاوه ۶۰ در صد ميزان خوراك بزهاي مناطق نيمه خشك هندوستان، از برگهاي درختان و بوتههاي حاوي تانن تشكيل ميشود (۲۲).
در كوههاي زاگرس، در منطقهاي به وسعت حدود ۴ هكتار ، چند نوع پسته وحشي و ۴ نوع بلوط از جنس كوئرسوس ، يافت ميشود كه حاوي مواد ضد تغذيهاي از جمله تانن ميباشند (۱۳۲). در نواحي خشك و نيمه خشك ،بخصوص جنوب آفريقا ، بيشتر غذاي نشخوار كنندگان را گياهي از جنس آكاسيا تشكيل ميدهد كه شامل تانن ميباشد (۱۰۹،۶۰،۲۵،۲۴).
تأمين فراوردههاي دامي مستلزم برنامهريزيهاي علمي و عملي مبتني بر واقعيات و امكانات كشور ميباشد. منابع خوراك دام كشور شامل مراتع، مزارع، باغات و مازاد كارخانجات وابسته كشاورزي است. در اين راستا لازم است به مواردي از قبيل اصلاح و بازسازي مراتع طبيعي كشور، افزايش سطح زير كشت علوفه، گسترش مراتع مصنوعي و استفاده از منابع خوراكي جديد و ارزان قيمت مانند فراوردههاي فرعي زراعي و صنايع كشاورزي، توأم با تكنولوژي صحيح در كاربرد منابع فوق توجه كافي مبذول گردد (۴).
در سالهاي اخير فراوردههاي فرعي محصولات زراعي و صنايع كشاورزي در جهان بطور وسيعي مورد استفاده قرار گرفته است.از طرف ديگر مصرف فراوردههاي فوق، بخصوص مواد خشبي همراه با مواد خوراكي ديگر يا بصورت فرايند شده، نتيجهاش افزايش بازده و بهبود ارزش غذايي فراوردههاي فرعي زراعي و صنايع كشاورزي است. بهره برداري از اين مواد خوراكي در حال حاضر ميتواند ضمن تأمين قسمتي از كمبود مواد خوراكي شرايط تغذيهاي دامهاي كشور را بهبود بخشد و از وابستگي به واردات مواد خوراكي دامي بكاهد (۴).
ارزش تغذيهاي چنين محصولاتي (BPF) ، نه تنها به قابليت هضم، بلكه به مصرف اختياري حيوان نيز بستگي دارد. خوشخوراكي، تغييرات فصلي، و قابل دسترس بودن عواملي هستند كه ميزان مصرف اختياري را تغيير ميدهند (۱۲۵). غني سازي محصولات فرعي باعث افزايش كيفيت و كاهش هزينه ميگردد (۴۱). بنابراين براي هر چه بهتر كردن و بالا بردن كيفيت محصولات در تغذيه دام، اطلاع دقيق از كميت ، فصل قابل دسترسي، ارزش تغذيهاي و محل آنها مهم به نظر ميرسد. به علت كمبود نيتروژن و فيبري بودن چنين محصولاتي، نياز به فراوري براي افزايش ارزش تغذيه اي، احساس ميشود (۱۲۵). تكميل جيره توسط نيتروژن ، انرژي و مواد معدني ، به روشهاي فيزيكي و شيميايي، براي افزايش ارزش تغذيهاي انجام ميگيرد.بايد توجه كرد كه روشهاي بهبود اين محصولات بايد عملي و اقتصادي بوده ، و تا حد امكان از وسايل موجود استفاده شده و از بكارگيري وسايل گران و جديد اجتناب گردد (۸۵).
اطلاعات بیشتر ... | |
---|---|
قابلیت ویرایش | ندارد |