آنچه محرز است این است که دلیل موفقیت های بزرگ اینگونه شرکت ها استخدام نیروهای حرفهای و بااستعداد است و یکی از مهمترین دلایل موفقیت یک شرکت است. اگر از هر کارآفرین یا مدیرعامل موفقی بپرسید که شرکتش چگونه توانسته است به این موفقیت دست پیدا کند، که این موضوع برمیگردد به نحوه مصاحبه و جذب نیرو حتما در پاسخ به استخدام نیروی انسانی مناسب اشاره خواهد کرد. ریچارد برنسون در این رابطه میگوید:
موفقیت در کسبوکار به مردم، مردم و مردم وابسته است. نیروی انسانی، مزیت رقابتی یک شرکت و فارغ از صنعتی است که در آن فعالیت میکند.
توجه داشته باشید واژه “پرسونا” که در مقاله استفاده شده به این معنی می باشد :
مفهوم واژه پرسونا در مکتب روانشناسی تحلیلی ارایه شده توسط روانشناس سوئیسی کارل گوستاو یونگ عبارت است از آن چهرۀ اجتماعی که فرد به دنیای بیرون ارائه میکند. به گفته یونگ: «نوعی ماسک دستساز٬ که فرد برای ایجاد نهایت تاثیرگذاری بر دیگران٬ و همینطور برای پنهان کردن ماهیت حقیقی خود٬ از خود ابداع میکند». در دورۀ رشد٬ توسعۀ یک پرسونای دوامپذیر٬ بخشی اساسی برای انطباق و آماده شدن برای دوره بزرگسالی در یک دنیای بیرونی٬ واقعی و اجتماعی است. یک«خود (Ego)» قوی٬ از طریق یک پرسونای انعطافپذیر با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکند.
فرآیند استخدام برای تمام شرکتها یک مشکل پیچیده است. حتی شرکت گوگل هم بعد از دو سال مطالعه در مورد چگونگی تشکیل تیمی از افراد با کارایی بالا، به پنج ویژگی نهچندان واضح در شخصیت افراد دست پیدا کرده است. در لیست این شرکت از هیچ ویژگی خاصی در اعضای تیم صحبت نشده است؛ زیرا هر تیم به مهارتها و تواناهای متفاوتی نیاز دارد. اما نگاه دقیقتر به پرسونای هر عضو یک تیم موفق نتایج متفاوتی داشته است.
پرسونا، ارزش محل کار شما را تعریف میکند و رضایت حرفهای شما را بالا میبرد
آخرین تیم کاری خوبی که در آن عضو بودهاید به خاطر بیاورید. مطمئنا این گروه تمامی ویژگیهای خوبی را که شرکت گوگل در تحقیقات خود پیدا کرده، دارد. شما و اعضای تیمتان مستقل بودهاید، پروژهها هدف روشن و واضحی داشتهاند، هر شخص مسئولیتهای خود را میدانسته و برای رسیدن به هدف هیجان داشته است. همچنین هر شخص با احساس امنیت در مورد نگرانیها و چالشهای پیش رو با دیگران صحبت میکرده است. اما عامل مهم دیگری که در این موضوع نقش داشته است، این بوده که شما از چه راهی قصد داشتید به کارتان ارزش دهید. حال میخواهیم دیدگاهمان را عوض کنیم. فرض کنید شما یک کسبوکار شخصی هستید که خدمات خود را به کارفرما ارائه میدهید. موفقترین کسبوکارها دقیقا میدانند که خدماتشان چگونه انتظارات نوع خاصی از مشتریها را برآورده خواهد کرد. بنابراین عمدا سعی میکنند که بهطور انحصاری با این مشتری ایدهآل همکاری داشته باشند؛ زیرا این موضوع تضمین میکند که مشتری از خدماتی که میگیرد راضی خواهد بود. این یک همکاری برد-برد برای دو طرف است و در مورد کار نیز صدق میکند.
زمانی که سعی میکنید ارزشها را از طریق راهی که لذت میبرید افزایش دهید، میزان رضایت نیز بالا خواهد رفت. راهکارهایی که برای تهیهی این ارزش به کار میبرید، پرسونای محل کار گفته میشود. اینکه بخواهید چگونه در محل کار بهعنوان یک فرد حرفهای شناخته شوید، پرسونا است و درواقع بنیان شهرت حرفهای شما را تشکیل میدهد. تحقیقات نشان میدهند که در یک محیط کاری هشت پرسونای اصلی وجود دارند:
سازنده
محقق
خیالپرداز
آموزشدهنده
دارای ارتباطات قوی
جنگجو
بهینهساز
مربی
اغلب افراد بعد از انجام یک آزمون ساده میتوانند تعیین کنند که به استفاده از کدام پرسونا علاقهی بیشتری دارند.
مدیران گوگل، فیسبوک و اپل پرسوناها را استخدام میکنند
اگر تمام مقالات منتشرشده در مورد چگونگی استخدام در شرکتهایی مانند گوگل، فیسبوک و اپل را مطالعه کرده باشید متوجه میشوید که همهی آنها در مورد نتایج کاندیداها صحبت میکنند. آیا شما میتوانید جزئیات دقیق چگونگی موفقیت خود را در گذشته شرح دهید؟ دانستن پاسخ این سؤال از این جهت اهمیت دارد که مدیر استخدام با دقت به نحوهی به هدف رسیدن گوش میکند و نقاط قوت شما را در نظر میگیرد. تجربیات نهتنها اهمیت دارند بلکه نوع عملکرد شما برای انجام دادن وظایف نیز بسیار مهم است. به این روش مصاحبه، مصاحبهی رفتاری گفته میشود و تکنیک پرطرفداری برای مصاحبه است؛ زیرا رفتار شما را در تکتک کارهایی که انجام دادهاید زیر نظر میگیرد. مدیران باهوش استخدام میدانند باید افرادی با پرسونا یا رفتار مناسب برای موفقیت تیم استخدام کنند. چالش اصلی این است که هیچ دو تیمی اهداف یکسانی برای پروژههای خود ندارند و نیازی نیست که دو نفر در یک تیم پرسونای یکسان داشته باشند و همچنین هر تیم به پرسوناهای خاصی برای رسیدن به موفقیت احتیاج دارد.
آیا میخواهید به رضایت شغلی برسید؟ پرسونای خود را بشناسید و آنها را از راه صحیح به کارفرما نشان دهید
پرسونای شما بهتر از بیان کردن ارزشها است و کارفرما را برای استخدام متقاعد میکند. این شفافیت به کارفرما کمک میکند به درک بهتری از ویژگیها و مزایای شما برسد. مدیریت کردن انتظارات رئیس و اعضای تیم یکی از مهمترین فاکتورهای رسیدن به شغل موفق و رضایتبخش است. زمانی که انتظارات دو طرف برآورده شود، ارتباطات قویتر میشود و میزان رضایت نیز بالا میرود. این موضوع همچنین کمک میکند که به واسطهی دانش، پروژهها و کارهایی که انجام دادهاید شهرت و اعتبار کسب کنید و بهعنوان یک متخصص در حوزهی کاری خود شناخته شوید. تقویت کردن پرسونا همچنین کمک میکند که همیشه در مسیر باقی بمانید و شغل خود را از دست ندهید.
بنابراین اگر میخواهید توسط شرکتهای بزرگ استخدام شوید، باید ابتدا پرسونای خود را تشخیص دهید و سپس در مورد آن با کارفرمای مورد نظر صحبت کنید.